خلاصه داستان: فیلم در مورد رابطهی بین یک پدر پیر و دختر جوانش می باشد که با هم شرط گذاشتهاند زیاد کاری به کار یکدیگر نداشته باشند و فقط از لحاظ عاطفی یکدیگر را حمایت کنند، اما...
خلاصه داستان: مردی سختکوش به نام چامپاک بانسال که در ایالت راجستان هند، یک شیرینی فروشی را اداره میکند، تمام تلاش خود را به کار میگیرد تا دخترش بتواند در شهر لندن ادامه تحصیل دهد و به رویاهایش جامه عمل بپوشاند و...
خلاصه داستان: داستان فیلم در مورد شخصیتی به نام آویینش می باشد که در شهر بنگالورو زندگی می کند. آویینش از کارش که در زمینه IT است متنفر می باشد چرا که او دوست داشته یک عکاس شود اما به خاطر پدرش در این رشته درس خوانده است. پدر او به تازگی در یک تصادف رانندگی جان خود را از دست داده است و جنازه ی او به اشتباه به خانواده ای دیگر داده شده است. دوست آویینش یعنی Shaukat (عرفان خان) به او پیشنهاد می کند که با یک ون راهی سفری جاده ای از شهر بنگالورو به کوچی شوند تا جنازه پدرش را تعویض کنند. آن ها راهی این سفر می شوند تا اینکه دختری به نام تانیا که در واقع نوه ی کسی است که جنازه پدر اوینش به جای او به آن ها داده شده ، با آن ها همسفر می شود. هیچ یک از آن ها دوست ندارند بخشی از این سفر باشند اما به هر حال می بایست یکدیگر را تحمل کنند تا اینکه راهی برای لذت بردن از این سفر پیدا می کنند…
خلاصه داستان: داستان این فیلم در مورد زوجی از شهر چاندی چوک می باشد که آرزو دارند دخترشان در بهترین مدارس تحصیلات خود را شروع کند. این خانواده سطح مالی متوسطی دارند تا اینکه مدرسه ی نخبگان دهلی نو دختر آن ها را می پذیرد ...
خلاصه داستان: یوگی و پاریاتی که شخصیتی قطبی دارند و بسیار حساس هستند از طریق یک برنامه با یکدیگر بصورت انلاین قرار ملاقات می گذارند و این قرار تبدیل به سفری می شود...
خلاصه داستان: مردی جوان که از یک فاجعه در دریا نجات پیدا کرده است به یک سفر پرماجرا و حماسی کشیده می شود. وی در حالی که همچنان در دریا آواره است، با یک بازمانده دیگر ارتباط برقرار می کند و این بازمانده کسی نیست جز یک ببر بنگال ترسناک !
خلاصه داستان: مردی بنام نیرمال خانواده اش را طی یک فاجعه انسانی از دست می دهد، نیرمال سفری را برای بدست آوردن پاسخی منطقی راجع به این فاجعه آغاز میکند که در نهایت او را برای گرفتن انتقام از مسئولان این کار تشویق میکند…